به نحوی آن روز فوراً درست نشد - اول او را گرفتند، سپس به دهانش دادند. اگرچه اگر به جنبه روشن نگاه کنید، چه چیزی - بهتر بود در زندان بنشینید؟ هیچ دیک وجود ندارد، حتی یک کلمه. و با قضاوت از روی رفتارش، او عادت ندارد که خودش را انکار کند. یک ضربه زدن برای او یک تکه کیک است. تف به سرش می زند و سرو می کند. و نگهبان امنیتی - او فقط یک جستجو را ترتیب داد، بنابراین او به سرعت او را جمع کرد. پایان برای عوضی منطقی بود - دهانش پر از اسپرم و لب هایش با آن کثیف بود. و مثل گربه ای که به خامه ترش رسیده دمش را تکان می داد.
وقتی چنین زن زرق و برقی در اطراف آپارتمان برهنه است چه کسی می تواند مقاومت کند! من با ضربه زدن شروع نمی کنم، اما او را وارونه می کنم و لعنتش می کنم. و بعد، وقتی اولین تنش آزاد شد، امکان بازی در پست های مختلف و البته با ضربه زدن وجود داشت!